تفکر سیستمی و حقوقهای نجومی

این روزها در حال مطالعه کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» هستم. «رولف دوبلی» در فصل هجدهم کتاب چنین می‌نویسد: «علنی کردن حقوق مدیران عامل باعث کم شدن درآمدهای نجومی نمی‌شود که برعکس، آن را افزایش نیز می‌دهد. هیچ کس دلش نمی‌خواهد در حرفه‌ی خود یک مدیر بازنده لقب بگیرد.»

اینجا بود که به یاد دو موضوع افتادم: 1- صحبتهای معلم گرامی جناب شعبانعلی در فایل صوتی آموزشی حرفه‌ای‌گری در محیط کار. آنجایی که داستانی را از دن اریلی در کتاب The Honest Truth About Dishonrsty نقل می‌کنند. داستان خرده‌دزدی‌های فروشندگان و دزدی بزرگ یک نفر در یک مرکز فرهنگی هنری. در این داستان مشخص می‌شود که مبلغ رقمی 130 هزار خرده‌دزدی بسیار بیشتر از یک عدد دزدی کلان است درصورتی که مدیران آن مرکز فکر می‌کردند تمام مشکل همان یک دزدی کلان بوده است. 2- جنجالهایی که بر سر حقوقهای نجومی به راه افتاده بود و سامانه‌ای که قرار بود به منظور شفاف‌سازی حقوق مدیران و اعلام عمومی آن راه‌اندازی شود. اتفاقا راه‌اندازی آن سامانه طرفداران و مخالفان پر و پاقرصی هم داشت.

نتیجه‌ای که می‌خواهم بگیرم اینکه  طبق صحبتهای «رولف دوبلی»، ممکن است علنی کردن حقوق مدیران، باعث شود برخی از مدیرانی که حقوق کمتر می‌گیرند وسوسه شوند با توجیه‌هایی که برای خود درست می‌کنند برای رسیدن به سطح بالاتر با روشهای گوناگون اقدام به افزایش حقوق خود (حتی اندک) نمایند. این برخی افراد با توجه به درصد تشکیل‌دهنده جامعه‌، تعداد زیادی نفرات را شکل می‌دهند و قاعدتا در مقایسه با آن دانه‌درشتها حجم پول بیشتری از بیت‌المال مصرف خواهد شد. (با وجود کم بودن و احتمالا قانونی بودن این نوع افزایش حقوق) درنهایت بازمی‌گردیم به تفکر سیستمی. اینکه ممکن است برای حل یک معضل چاره‌ای اندیشیده شود که خود ممکن است معضل دیگری را بیافریند. این مثالها و استدلالها در لحظه مطالعه فصل هجدهم کتاب به ذهنم رسید و اصلا بر صحت یا عدم صحت آن ادعایی ندارم ولی ندیدم کسی از این زاویه به مسئله نگاه کند. حرف اصلی من این است که حتی در مواردی که مطمئن هستیم، حواسمان باشد هر تصمیمی که می‌گیریم ممکن است اثرات دیگری داشته باشد که دقیقا برعکس هدف ما باشد. درواقع باید همیشه در تصمیم‌گیریها، حواسمان به تفکر سیستمی باشد. پس حتی شاید راه نیفتادن سامانه هم باعث معضلات دیگری شود و مثلا با علم به معایب، لازم باشد اینکار انجام شود. جامع نگری، سبک سنگین کردن مزایا و معایب و درنهایت تصمیم گیری، علاوه بر اینکه از اشتباهات جلوگیری می کند، باعث می شود برای تبعات احتمالی یک تصمیم آگاهانه چاره اندیشی کنیم.