تفکر سیستمی، تفکر نقادانه، تفکر کند و سریع، تفاوتها میان ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه، …، حتی برخی مباحث روانشناسی مثل شناخت شخصیتهای والد و کودک و بالغ، همه و همه برای رسیدن به بهترین راه فکر کردن خلق شدند. هر کدام از زاویهای یک هدف رو دنبال میکنند و در انتها به یک جا میرسند. شاید رسیدن خوشبختی و بهتر زندگی کردن. البته بهتر زندگی کردن هم واژهای است نسبی. بهتر زندگی کردن نسبت به چه کسی و چه موقعیتی؟ یک خانواده با سوار شدن پشت موتور سیکلت خودشان و مسافرتهای سبک و چادر زدن در پارکها احساس خوشبختی میکنند و یک خانواده با مسافرتهای خارج از کشور، یک خانواده خوشبختی را در کسب علم و دانش میبینند و یک خانواده در کسب قدرت و موقعیت اجتماعی. بعضی از بزرگان هم خوشبختی را در ارتقای جامعه و اثرگذاری و اثربخشیشان در دنیا میبینند. اما همهی اینها فکر میکنند خوشبخت هستند یا نیستند. فکر میکنند چطور خوشبخت بشویم و راهی را انتخاب میکنند. و درنهایت در راستای فکرشان عمل میکنند.
از دوران تمدنهای دور تا امروز، بزرگترین انسانها همچون پیامبران، فیلسوفها، اندیشمندان و محققان فکر میکردند، میآموختند و آموزش میدادند. چرا که معمولا ما انسانها هیچ تصمیمی را بدون فکر کردن اتخاذ نمیکنیم. گرچه بعضی تصمیمات، سریع و به قول مالکوم گلادول در یک چشم به هم زدن انجام میگیرد. همانطور که «ویلسون میگوید ما همواره بین حالات تفکر آگاهانه و ناآگاهانه خود، بر اساس موقعیتهای گوناگون حرکت میکنیم. تصمیم برای دعوت همکاران به صرف غذا، امری آگاهانه است. در این مورد فکر میکنیم و به نتیجهای میرسیم که جالب است. ولی تصمیم به مجادله با همان همکاران ناآگاهانه اتخاذ میشود و این امر در بخش متفاوتی از مغز و توسط بخشی از شخصیت ویژهی ما صورت میگیرد. (چشمک، گلادول، ترجمه کیومرث پارسای)»
گاهی اینقدر در زندگی روزمره غرق میشویم که فراموش میکنیم لحظاتی حتی کوتاه به کاری که داریم انجام میدهیم، فکر کنیم. متأسفانه برخی افراد تنها جایی که فکر میکنند یا هنگام نماز به جای تمرکز بر عبادت است، و یا داخل توالت. حتی به شوخی عنوان اتاق فکر را به توالت دادهایم. چه خوب که حتی به عنوان یک میکرواکشن هر شب حداقل 15 دقیقه فارغ از هیاهوی روزانه، نوتیفیکیشنهای موبایل و انواع و اقسام حواسپرتکنندهها، فکر کنیم چرا که حضرت امام علی (علیه السّلام) فرمودهاند: بالاتر از هر عبادتی به کار انداختن نیروی تفکر و تعقل است. برای رسیدن به غایت زندگی و دریافت مفهوم زندگی باید بیشتر فکر کنیم و وقتی این عمل درست انجام میشود که نحوهی درست اندیشیدن را، درست یاد بگیریم و در این راستا تلاش کنیم. قرآن کریم، این کتاب الهی؛ نهجالبلاغه، قرآن ناطق؛ و در سطوح پایینتر مثنوی معنوی، کلیله و دمنه، کتابها و تحقیقات مختلفی که دربارهی تفکر انجام شدهاند، گنجینهای هستند برای یادگیری درست فکر کردن و نمایانگر راه درست زندگی.