پیشنوشت 1 – سه ماه قبل: چای ایرانی رو خیلی دوست دارم به طوری که گاهی حاضرم با کمال میل پنج شش تا لیوان چای ایرانی پشت سر هم بنوشم و البته برعکس وقتی پای چای خارجی میاد وسط، احتمالا یکی رو هم به زور نوش جان کنم. پس هنگامی که برای خرید چای ایرانی خوب، قدم به مغازه ای می گذارم مقدار زیادی خرید می کنم. چند ماه پیش مسافرتی به لاهیجان داشتم و بر اساس علاقه به خرید چای خوشطعم پرداختم. میدونید که معمولا در لاهیجان یک نوع چای برای تست دم میکنند. چای رو امتحان کردم، پسندیدم و مقداری خرید کردم. فروشنده با تعریف و تمجید، یک نوع چای دیگه رو هم پیشنهاد داد. میگفت این چای دستسازه. از همهی چایهای دیگه بهتره و بهترینی هست که دارم. چای کارخونهای به درد نمیخوره. من هم که علاقهمند، یک کیلوی دیگه از چای دستساز جدیدش خرید کردم. از مسافرت که برگشتم چای جدید رو با کلی ذوق دم کردم. چشمتون روز بد نبینه. اصلا بهم نچسبید. بعدها که به اجبار مینوشیدم کلی خودم رو دعا میکردم که چرا؟
پیشنوشت 2 – شش ماه قبل: در آتلیه عکاسی ایستاده و در حال پاسخگویی به مشتری هستم. آقایی محترم حدود 50 سال پا به داخل مغازه میگذارند. فیلم دوربین عکاسی 135 میخواهند. خیلی وقت هست که این فیلمها به زحمت پیدا میشوند و قیمت هم بالا. چون قیمتش بالاست نمیتونم سود مناسبی هم روی قیمت خرید اضافه کنم. معمولا با 1000 تومان سود میفروشم. چرا؟ فقط به خاطر جوری جنس. به آقا قیمت رو میگم و فیلم رو نشونشون میدم. کمی از بابت قیمت اظهار ناراحتی میکنند. نگاهی به گوشی سامسونگ s8 دستشون میکنم و با لبخند میگم:
– شما که گوشی خوبی داری. اگه با گوشی عکس بگیری خیلی بهتر هست. حیف نیست میخوای با دوربین عکاسی آنالوگ که اصلا کیفیت نداره عکس بگیری؟
– دوربین عکاسی canon دارم. بهترین دوربین هست. این دوربینهای جدید به درد نمیخوره. عکسهای آنالوگ اصلا یه چیز دیگه هستند.
– تنظیماتش رو بلدی؟
– نه. ولی کیفیتش خیلی خوبه
پیشنوشت 3 – مکالمه دو همسایه:
– دیسک کمر امانم رو بریده
– چرا از چهل و یک گیاه بعلاوه عصاره استخوان دلفین استفاده نمیکنی؟ روزی دو بار به کمر بمالی خوب میشه.
– دکتر میگفت باید عمل کنم. اگر نکنم فلج میشم.
– اون قدیمها که عمل و این چیزا نبود مگه مردم فلج میشدن؟ اتفاقا خیلی هم بهتر و سالمتر بودن. از این پماد که گفتم استفاده کن. حتما خوب میشی.
– آره . راست میگی .
نظر شما چیست؟ چرا بعضی وقتها فکر میکنیم وسایل قدیمی بهتر هستند؟ نمیگم چای دستی از چای کارخونهای بهتر نیست یا داروی گیاهی بهتر از داروی شیمیایی نیست. صحبت اینجاست که بهتر بودن داروی گیاهی رو به صورت یک قاعده کلی درنظر نگیریم. در صنعت فرش تخصص ندارم ولی به نظر میرسد اگر فرش دستباف گرانتر از فرش ماشینی هست، به دلیل زحمت بیشتر و هنر دست بافنده هست؛ درغیراینصورت فرشهای ماشینی زیادی داریم با کیفیتتر و خوشنقشتر از فرش دستی.
حتی برندهای مختلف هم از بازگشت مردم به گذشته به نفع خودشون بهره برداری می کنند. حتما شنیده اید زمانی که خمیردندان اختراع نشده بود، مردم از زغال برای سفید کردن دندانشان استفاده می کردند و حالا خمیردندانهای زغالی به بازار عرضه شده. چیزی که البته ظاهرا پزشکان اصلا توصیه نمی کنند.
پس ممکن هست لبنیات سنتی بهتر از لبنیات پاستوریزه باشه؛ نه اینکه حتما بهتر هست. و همینطور نمونههای دیگر…
یکی از دوستان بسیار عزیزم میگفت چرا بعضیها با افسوس میگویند دوران قدیم بهتر بود؟ خوب که فکر کنیم در گذشته سختیها خیلی زیاد بود. خانوادههایی داشتیم که حتی در مقابل واکسن زدن مقاومت میکردند و مرگ غوغا میکرد. برق نبود. بیسوادی و خرافات در جامعه موج میزد. باید خوب و بد رو در کنار هم ببینیم. خاکستری نگاه کنیم. … باز هم میگیم قدیمها بهتر بود؟