معرفی کتاب: ناخدایی دیجیتال

چند سالی است که «دگردیسی (تحول) دیجیتال» و تاثیرات آن بر کسب و کارها نقل محافل دانشگاهی، صنعتی و بازار گشته است و دیگر اهمیت و تحولی که فناوری اطلاعات در کسب و کار ایجاد می‌کند سخن تازه‌ای هم نیست. کمابیش به نوآوریهای دیجیتال که در دوره‌های کوتاه‌مدت بوجود می‌آیند و مدل کسب و کار موجود را تغییر می‌دهند، عادت کرده‌ایم و دیگر از ابداعاتی که  هر چند وقت یکبار می‌شنویم، تعجب نمی‌کنیم. قابلیتهای فناورانه‌ی تحول دیجیتال و فناوری‌های تحول‌آفرین کدامند؟ مدلهای کسب و کار دیجیتال چیستند؟ چه فرایندهایی دارند؟ چه رویکردهای نوین ارزش‌آفرینی سازمانها در عصر دیجیتال وجود دارد؟ چه تاثیری بر تجربه‌ی مشتری دارند و چگونه می‌توانند به تجربه‌‌ی خوشایند او منجر شوند؟ تجربه‌ی کارکنان چطور؟ نمونه‌ها و مثالهای ایرانی هرکدام از این حوزه‌ها کدام سازمانها هستند و چگونه فعالیت می‌کنند؟ شاید از همه مهمتر حکمرانی دیجیتال چیست و سازمانها چگونه می‌توانند نقشه‌ی راهی برای تحقق اهداف تحول دیجیتال داشته باشند؟ و اینکه رهبری تحول دیجیتال چه قابلیتهایی باید داشته باشد؟ اینها برخی از سوالاتی است که کتاب «ناخدایی دیجیتال» (تالیف دکتر مهدی شامی زنجانی و همکارانش، منتشر شده توسط انتشارات محبوب آریاناقلم)، تلاش می‌کند پاسخ دهد.

در ادامه سه قسمت کوتاه از متن کتاب را که نکات مهمی برای رهبران سازمانها ذکر می‌کند، مشاهده می‌کنید:

ناخدای کشتی دیجیتال

… سوالی که احتمالا برای شما هم مطرح شده است این است که راهبری این تحول بنیادین در سازمان برعهده‌ی چه کسی یا چه واحدی است؟ آیا باید به سراغ نقش‌هایی همچون مدیرعامل یا مدیران ارشد اطلاعات، بازاریابی، فناوری و نوآوری برویم یا نیاز به تعریف نقش جدیدی در سازمان داریم؟ برای پاسخ به این سوالها، باید مفهوم حکمرانی دیجیتال را بررسی کنیم. منظور از حکمرانی دیجیتال، نظامی برای راهبری تحول دیجیتال در سازمان است که سیاست‌ها، ساختارها، فرایندها، و سازوکارهایی را برای حصول اطمینان از کسب ارزش و منفعت دیجیتال معین می‌سازد. به طور کلی حکمرانی دیجیتال دو هدف اصلی را دنبال می‌کند: نخست، هماهنگی به منظور اولویت‌بندی، همگام‌سازی، و هم‌راستا‌سازی ابتکارهای دیجیتال در سراسر سازمان؛ دوم، اشتراک‌گذاری کارآمد منابع برای تحقق اهداف تحول دیجیتال.

تحول دیجیتال خود را برون‌سپاری نکنید

یکی از اشتباه‌های رایج برخی سازمان‌ها برون‌سپاری تحول دیجیتال خود به موجودیت‌های بیرونی است. … این موضوع درست همانند تحول در سطح فردی است که در آن افراد باید مسئولیت ایجاد تغییرات بنیادین در زندگی خود را شخصا برعهده بگیرند و به طور جدی درگیر آن باشند. … سازمان‌های ما باید بدانند که تحول دیجیتال خریدنی نیست که آن را سفارش بدهند و برایش چک بکشند و مانند کالایی لوکس درِ سازمانشان تحویل بگیرند. … لازم است تاکید کنیم که این توصیه نفی‌کننده‌ی برون‌سپاری بخش‌هایی از پروژه‌ها و اقدامات تحول دیجیتال سازمان نیست، بلکه تاکید بر جایگاه سازمان در راهبری این تحول است، همان چیزی که که می‌توان در سازمان با عنوان «مرکز فرماندهی تحول دیجیتال» از آن یاد کرد.

جذب یا پرورش رهبران دیجیتال را در دستور کار خود قرار دهید

… رهبر دیجیتال باید «خودسازی» و «سیستم‌سازی» را به طور جدی در دستور کارتان قرار دهد. این رهبرانِ خودساخته‌اند که می‌توانند سایرین را تحت تاثیر قرار دهند و برای تحقق چشم‌انداز متعالی‌شان بسیج کنند. از آنجایی که رهبری یعنی متقاعدکردن و تحت تاثیر قرار دادن دیگران، پس توصیه می‌کنیم برای چگونگی ارتباطتان با سایرین برنامه‌ریزی کنید. رهبران دیجیتال باید به حضور خود در رسانه‌های اجتماعی نیز فکر کنند و از قابلیت این رسانه‌ها برای تعامل با کارکنان، تاثیرگذاری بر آنها، و مربی‌گری آنان بهره جویند، باید رسانه‌هایی داشته باشند که در آنها بنویسند، بگویند، گوش کنند و یاد بگیرند.

کشتی گرفتن با گوریلها

حدود 2 سال پیش به همراه یکی از دوستانم در زمینه خرید و فروش سنگهای قیمتی تحقیقی انجام می‌دادیم. در این میان با فردی مصاحبه کردیم که در اکتشاف معدن فعالیت داشت. به گفته‌ی ایشان، وی و گروهشان (متشکل از افراد متخصص در حوزه‌های مختلف) در اقصی نقاط ایران به اکتشاف معدن می‌پرداختند، مراحل کسب مجوز بهره‌برداری را طی می‌نمودند و درنهایت مجوز را در ازای دریافت مبلغ قابل توجهی به گروه دیگری واگذار می‌نمودند.
پرسیدم: «چرا وقتی مجوز را گرفته‌اید و تیم خوبی هم دارید، خودتان به استخراج نمی‌پردازید؟» پاسخ دادند: «ما حد و حدود خودمان را می‌دانیم. بهره‌برداری کار ما نیست. تبحر ما در اکتشاف معدن و سپس کسب مجوز است. سرمایه‌گذاری در این حوزه سود بیشتری برایمان دارد. حوزه استخراج دردسرهایی دارد که به درد ما نمی‌خورد.»
ریچارد روملت در فصل دوازدهم کتاب استراتژی خوب / استراتژی بد، این موضوع را به خوبی تحت عنوان «کشتی‌گرفتن با گوریل‌ها» بیان می‌کند. وی با ذکر مثالی، از فعالیتهای جدید نامتناسب با فعالیت اصلی به عنوان «بازی کاملا متفاوت» نام می‌برد می‌نویسد: «مثل این می‌ماند که شما در مسابقه‌ی دوی 1500 متر، مدال طلای المپیک را برده‌اید. شما برای پیروزی در مسابقه‌ی دوی 10000 متر نیز شانس خوبی دارید و اگر بخواهید این کار را انجام دهید، من از شما پشتیبانی ‌می‌کنم. اما شما می‌خواهید به جای مسابقه‌ی دو بروید و با گوریل‌ها کشتی بگیرید. ایده‌ی خوبی نیست.»
از نظر روملت: «هیچکس در همه چیز دارای مزیت نیست. تیم‌ها، سازمانها و حتی ملتها، تحت شرایطی خاص در برخی از انواع رقابت دارای مزیت می‌باشند. راز استفاده از مزیت در درک این خصوصیات برجسته قرار دارد. باید بر آن نقاطی که دارای مزیتهایی می‌باشید، تأکید نمایید و موقعیتهایی که در آنها مزیتی ندارید را به حاشیه برانید.»
این موضوع علاوه بر کسب و کار، در کسب موفقیتهای زندگی نیز صادق می‌باشد. به جای پراکندگی در چند حوزه کاملا متفاوت، شاید بهتر باشد بر تعداد محدودی که دارای مزیت هستیم تمرکز داشته باشیم.