«مطالعات انجام شده در مورد بازسازی کسب و کار، حاکی از آن است که شرکتها تمایل دارند تا زمانی که توسط عوامل خارجی در معرض تهدید قرار نگرفتهاند، از عملکرد ضعیف چشمپوشی کنند و به جای سرزنش مدیریت میانی یا ارشد به دلیل هدایت ضعیف کسب و کار، به طور خودکار عملکرد ضعیف عوامل خارجی را که خارج از کنترل آنهاست، مانند شرایط اقتصادی (اقتصاد)، رقابت خارجی و افزایش قیمتها، مورد سرزنش قرار دهند. John, Lang, Netter, et all., 1992» (کتاب سیستمهای اطلاعاتی مدیریت، تالیف کنت سی. لاودن و جین.پی لاودن، ترجمه مجتبی حسینی، اکبر مصطفوی، انتشارات فدک ایساتیس)
به نظر میرسد تمایل به فرافکنی و انداختن تقصیر به گردن عوامل خارج از کنترل، علاوه بر کسبوکارها به طور کلی در هر سازمانی صادق باشد. این سازمان را میتوان حتی زندگی شخصی نیز در نظر گرفت. بسیاری از ما، عدم موفقیت در اهدافمان را به دلایل محیطی ربط میدهیم.
قطعا عوامل محیطی تاثیر بسزایی در پیشبرد اهداف دارند اما اینجا بحث از تمایل به فرافکنی است. فردی که به خودش باور دارد، تلاش زیادی میکند تا با روشهای گوناگون بر مشکلاتی که بر سر راهش قرار میگیرند غلبه کند اما فردی که تمایل دارد عملکرد ضعیف خود را به گردن عوامل خارجی بیندازد، قطعا سعی کمتری میکند. چیزی که «دنیل کانمن» در کتاب «تفکر سریع و کند» به عملکرد «سیستم یک ذهن» ربط میدهد که سریعا برای هر اتفاقی با صرف کمترین انرژی، سادهترین داستان و توجیه را تولید میکند و به مغز میقبولاند. شاید یکی از مهمترین رازهای موفقیت یا عدم موفقیت واحدهای فردی، خانوادگی، اجتماعی، سازمانی و … همین «خطای شناختی» باشد.