به مناسبتهای مختلف گفتهام به نظرم هر ایرانی مسلمان باید قرآن کریم، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، منتهی الآمال و … و نیز کتابهایی مانند کلیله و دمنه، مثنوی معنوی، گلستان سعدی، داستانهای شاهنامه و … را مطالعه کرده باشد. جالب است در بسیاری اوقات هنگامی که به کتابهای علمی و معاصر نویسندگان برجسته دنیا نیز در حوزه مهارتهای زندگی نگاه میکنیم، همان مفاهیم به زبانی دیگر و از زاویهای دیگر تکرار میشود و اینجاست که لذت و افسوس دوچندان میشود از بابت اینکه همین مباحث را صدها سال پیش گفتهاند و ما ندیدهایم. به لطف همکاران، فرصتی مهیا شد تا این روزها بخشهای کوتاهی از نهجالبلاغه را در کتاب «درسنامه نهجالبلاغه» بخوانم و آشنایی مختصری با کتابی که به زیبایی «برادر قرآن» نامیدهاند، به دست آورم. فقط درک درست و عمل به چند توصیهی کوتاه و سادهای که در همین کتاب مختصر آماده است، زندگی دنیوی انسان را متحول میکند و زیرساختی فراهم میکند برای رسیدن به سعادت در هر دو عالم. امیدوارم نعمتی حاصل شود تا بتوانم به زودی مطالعه کامل کتاب ارزشمند نهجالبلاغه را آغاز و به انجام برسانم.
در ذیل منتخبی از این سخنان گرانسنگ را مینویسم:
– کسی که شخصیت خود در نظرش گرامی باشد، شهوات در نظرش بیاهمیت میشود.
– فرصتها همچون ابر میگذرد، پس فرصتهای نیک را بربایید.
– نفسهای آدمی گامهای او به سوی مرگ است.
– از نشانههای حماقت، شتاب کردن در کار، پیش از فراهم آمدن امکان آن و درنگ کردن در انجام آن پس از فرارسیدن فرصت است.
– ثروتاندوزان هلاک شدهاند و عالمان ماندگارند تا روزگار باقی است.
– سخن در بند تو است تا زمانی که آن را نگفتهای اما همین که سخن گویی، تو در بند میشوی پس زبانت را نگهدار همانطور که طلا و نقره را در خزانه نگاه میداری.
– خیری در سکوت از سخن حکیمانه نیست؛ همانطور که خیری در سخن جاهلانه نیست.
– هر کس با مردم مشورت کند، در عقل آنان شریک میگردد.
– مهرورزی و اظهار دوستی، نیمی از خرد است.
– دوست، دوست واقعی نخواهد بود مگر آنکه در سه مورد برادرش را حفظ کند: در مصیبت و گرفتاری، در غیاب او و پس از مرگش.
– دوستت را به اندازه دوست بدار شاید روزی دشمنت شود، و دشمنت را به اندازه دشمن بدار شاید روزی دوستت شود.
– جاهل را جز در حال زیادهروی یا کوتاهی نمیبینی.
– ستایش بیش از استحقاق، چاپلوسی است و کمتر از استحقاق، ضعف در بیان یا حسد.
– هرگاه درودی به تو گفته شود، به درودی بهتر پاسخ بده.
– ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد.
– نخستین پاداشی که بردبار در برابر بردباریاش میگیرد آن است که مردم در برابر نادان از او حمایت میکنند.
– از بخشش کم، شرم مکن که محروم ساختن سائل کمتر از آن است.
– تقوی پیشه کنید از خدایی که اگر سخن گویید میشنود و اگر چیزی در دل نهان دارید، میداند.
– و از دردی گله نمی کرد مگر بعد از خوب شدن.
شعری از مولانا در زمینه مشکلات و سختیهایی که انسان را قویتر میکند:
من عجب دارم ز جویای صفا کو رمد در وقت صیقل از جفا
بر نمد چوبی که آن را مرد زد بر نمد آن را نزد بر گرد زد
آن یکی میزد یتیمی را به قهر قند بود آن، لیک، بنمودی چو زهر
گفت چندان آن یتیمک را زدی چون نترسیدی ز قهر ایزدی؟
گفت او را کی زدم ای جان و دوست؟ من بر آن دیوی زدم کو اندر اوست
دارم کتاب “سه شنبه ها با موری” رو می خونم.
در جای جایِ کتاب که با توصیه های موری مواجهه می شوم, ذهنم به این سمت می رود که چه جالب. کسی که مسلمان نبوده در پایان عمرش اکثرا همان توصیه هایی را به مخاطبانش دارد که اسلام توصیه می کند.
و البته در شگفتم که چرا با وجود چنین تجربه هایی برخی افراد می توانند اسلام را انکار کنند و افراد بسیاری (از جمله خودم) اسلام را آنگونه که می خواهند اجرا کنند.
در مورد خودم می تونم بگم بخشیش به خاطر ایمان ضعیف هست و بخشیش هم به خاطر دیدن رفتارهای غیراسلامی و غیرانسانی مدعیان اسلام مداری است.
محسن گرامی
همانطور که میگویی بعضی وقتها که کتابهای نویسندگان معاصر غربی را مطالعه میکنم به همین نکته می رسم که بیشتر این حرفها صدها سال قبل از زبان قرآن و ائمه و اندیشمندان خودمان جاری شده بود. تنها تفاوتش اینجاست که امروزه همان حرفها از زاویه دید دیگر و درگیر با مسائل روز بیان می شود که جذابتر می نماید. البته این کار نویسندگان ایرانی است که محتوای غنی اسلامی را با زبان روز دنیا و مسائل فعلی جامعه بشری تبیین کنند.
متشکرم از به اشتراک گذاشتن دیدگاهت
آقای حسینی ، از خیلی مطالب شما استفاده کردم و از خوندنش لذت بردم. به همین دلیل تصمیم گرفتم با ارسال یک کامنت از شما تشکر کنم.
عباس عزیز سلام
بابت کامنتت ازت تشکر میکنم. خوشحالم که با دوست دیگری اهل کتاب و مطالعه و دست به قلم آشنا شدم و حتما مطالب وبلاگ و کامنتهای گودریزدی است را دنبال خواهم کرد. امیدوارم روزهایی سرشار از موفقیت در اهداف زندگی ات در پیش داشته باشی