بسیاری از ما در موقعیتهای مختلف زندگی ازجمله موقعیت شغلی یا خانوادگی فرصتی داریم که شاید توجه چندانی به آن نیز نداشته باشیم؛ چرا که دائم به فکر جای بهتر هستیم در حالی که اگر بخواهیم از ظرفیت فعلی حداکثر استفاده را ببریم، چه بسیار فعالیتهایی مانده که باید انجام دهیم. دریغ این فرصتهای حاضر، زودگذر هستند. (اگرچه تغییر میتواند بسیار خوب باشد و لازمُ فقط باید از وضعیت قبلی خوب استفاده کنیم) هیچوقت فراموش نمیکنم هنگامی که تهیهکنندهی برنامههای تلویزیونی بودم و حداقل هفتهای یک برنامهی تلویزیونی تولید میکردم، دوستی به من میگفت توجه کن که از این فرصتی که در دستت هست خوب استفاده کنی و مفید باشی چرا که برنامهی تولیدی تو حداقل برای هشتاد میلیون فارسی زبان پخش میشود. حال تعداد بینندگان آن، دست توست. اگر خوب تولید کنی میتوانی تعداد افرادی را که آن را میبینند افزایش بدهی و تاثیر مثبتی نیز در جامعه بگذاری.
داشتم گلستان سعدی میخواندم که به این بیت زیبا رسیدم و افکاری که از ذهنم گذشت و بخشی از آن را نگاشتم:
«دریاب، کنون که نعمتت هست به دست
کین دولت و ملک میرود دست به دست»
خیلی تامل برانگیز بود
ولی قبول دارید که خیلی سخته تعادل برقرار کردن بین استفاده از لحظه حال و تمرکز روی خواسته ای که تحققش در اینده اتفاق میوفته؟
دقیقا توی یه موقعیت این چنینی گیر کردم و نمی دونم چطوری تعادل برقرار کنم
اول اینکه وقتی صحبت از حال و آینده می کنی و درگیر آن شدی، نشان دهنده ی رشد خوبی هست که داشته ای چون افراد زیادی هستند که یا در گذشته ی خودشان غرق هستند و یا در خیالات و اوهام آینده به سر می برند. دوم اینکه به نظر من اگر تمرکز روی هدفی در آینده داشته باشی باز راه رسیدنش استفاده ی صحیح از حال هست. تمام هدف نوشته ی من هم همین بود. استفاده ی صحیح از زمان حال. شاید منظورت از تعادل، بین لذت بردن از حال و لذت نبردن از حال و تلاش برای آینده هست. اینجاست که به نظرم نمی تونی به تعادل برسی یا شاید رسیدن به تعادل رضایت تو رو جلب نکنه. پیشنهاد می کنم مطلب در جستجوی عدم تعادل مطلوب را مطالعه کنی.
اول اینکه خیلی ممنونم برای پاسختون
و دوم اینکه دقیقا به نکته ای اشاره کردید که ذهنم رو روشن کرد
در واقع همین تلاش برای محقق کردن اون آینده مورد نظر هم یه جورایی استفاده از زمان حال ه
باز هم ممنون
لینکی که گذاشته بودید رو هم خوندم
واقعا فوق العاده بود
باید بارها و بارها خونده بشه
اون قسمت نوشته ” که هر کس باید عدم تعادل شخصی خودش را پیدا کنه” بی نظیر بود
ممنونم به خاطر وقتی که گذاشتید
خوشحالم که برای تو هم مفید بود. من همیشه از نوشته های محمدرضا شعبانعلی درس می آموزم. موفق باشی