حدود 2 سال پیش به همراه یکی از دوستانم در زمینه خرید و فروش سنگهای قیمتی تحقیقی انجام میدادیم. در این میان با فردی مصاحبه کردیم که در اکتشاف معدن فعالیت داشت. به گفتهی ایشان، وی و گروهشان (متشکل از افراد متخصص در حوزههای مختلف) در اقصی نقاط ایران به اکتشاف معدن میپرداختند، مراحل کسب مجوز بهرهبرداری را طی مینمودند و درنهایت مجوز را در ازای دریافت مبلغ قابل توجهی به گروه دیگری واگذار مینمودند.
پرسیدم: «چرا وقتی مجوز را گرفتهاید و تیم خوبی هم دارید، خودتان به استخراج نمیپردازید؟» پاسخ دادند: «ما حد و حدود خودمان را میدانیم. بهرهبرداری کار ما نیست. تبحر ما در اکتشاف معدن و سپس کسب مجوز است. سرمایهگذاری در این حوزه سود بیشتری برایمان دارد. حوزه استخراج دردسرهایی دارد که به درد ما نمیخورد.»
ریچارد روملت در فصل دوازدهم کتاب استراتژی خوب / استراتژی بد، این موضوع را به خوبی تحت عنوان «کشتیگرفتن با گوریلها» بیان میکند. وی با ذکر مثالی، از فعالیتهای جدید نامتناسب با فعالیت اصلی به عنوان «بازی کاملا متفاوت» نام میبرد مینویسد: «مثل این میماند که شما در مسابقهی دوی 1500 متر، مدال طلای المپیک را بردهاید. شما برای پیروزی در مسابقهی دوی 10000 متر نیز شانس خوبی دارید و اگر بخواهید این کار را انجام دهید، من از شما پشتیبانی میکنم. اما شما میخواهید به جای مسابقهی دو بروید و با گوریلها کشتی بگیرید. ایدهی خوبی نیست.»
از نظر روملت: «هیچکس در همه چیز دارای مزیت نیست. تیمها، سازمانها و حتی ملتها، تحت شرایطی خاص در برخی از انواع رقابت دارای مزیت میباشند. راز استفاده از مزیت در درک این خصوصیات برجسته قرار دارد. باید بر آن نقاطی که دارای مزیتهایی میباشید، تأکید نمایید و موقعیتهایی که در آنها مزیتی ندارید را به حاشیه برانید.»
این موضوع علاوه بر کسب و کار، در کسب موفقیتهای زندگی نیز صادق میباشد. به جای پراکندگی در چند حوزه کاملا متفاوت، شاید بهتر باشد بر تعداد محدودی که دارای مزیت هستیم تمرکز داشته باشیم.